در این نوشته، سعی کردم بخشی از تفکرات و دغدغههای اخیر خودم را به صورتی خلاصه که کمتر وقت خواننده را بگیرد به اشتراک بگزارم.
شباهت زمان و بلاکچین
اگر ما به گذشته برگردیم و تغییری در زنجیره زمان یا بلاکچین ایجاد کنیم، آینده به کللی دچار تغییر خواهد شد پس مجوز چنین تغییری در گذشته به ما داده نشده است. اگر تغییری در گذشته زنجیره اتفاق بیفتد به کللی با آیندهای جدید روبرو هستیم و احتمالا هیچ گاه این تغییر در گذشته قابل تشخیص برای آیندگان نخواهد بود. چنین اتفاقی شاید مصداق ایجاد جهانهای موازی باشد.
یک
من همواره به این عقیده بودم که جهان هستی ما از استانداردی فراتر از صفر و یک ساخته شده و روش کار کامپیوترهای فعلی تشابهی به عملکرد جهان هستی واقعی ما ندارد. اما در روزهای اخیر تلنگری از یک دوست من را به این فکر فرو برد که آیا میتوان تنها با صفر و یک همه چیز را از نو ساخت؟ چرا که نه. حتی اعدادی بین صفر و یک را نیز مجدد میتوان تنها با صفر و یک ساخت. در واقع احتمالا انسان در هر چیزی که خلق میکند از همان علم و دانشی استفاده میکند که خود با آن خلق شده است و به بیان متفاوت تر از روح خود در مخلوق خود میدمد و اصلا دانش دیگری در دسترس و گنجایش انسان نیست که بخواهد با آن مخلوق خود را خلق کند.
تاریکی حاصل نبود نور، غلط حاصل نبود درستی، و صفر حاصل نبود یک است. بنابراین ما تنها با ابزار و مفهومی واحد و احد تمام مخلوقات خود را خلق میکنیم. مفهومی که نام آن را “یک” گزاشتهایم. احتمالا همان چیزی که خود نیز با آن خلق شدهایم.
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
سوره اخلاص، آیه یک
کفار به امیرالمومنین گفتند:
کتاب «توحید نظری» نوشته حجت الاسلام شایان
در چه سال و تاریخى خدایت به وجود آمد؟
امام علی (علیه السلام) فرمود: خداوند وجود داشته قبل از وجود آمدن زمان و تاریخ و هرچیزى که وجود داشته.
کفار گفتند : چه طور میشود؟! هرچیزى که به وجود آمده یا قبلش چیزى بوده که از او به وجود آمده و یا تبدیل شده!؟
امام على (علیه السلام) فرمود: قبل از عدد ٣ چه عددى است؟
گفتند: ٢
امام پرسید قبل از عدد ٢ چه عددیست؟
گفتند: ١
امام پرسید و قبل از عدد ١ ؟
گفتند: هیچ
امام فرمود چطور میشود عدد یک که بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل از خداوند که خود احد و واحد حقیقى است نمیشود چیزى نباشد؟
مهاجرت انسان به دنیای مجازی
من به این عقیده که انسان در حال مهاجرت به دنیای مجازیست موافقم. اما این انتقال اگر منجر به کپی شدن شخصیت انسان به فضای مجازی باشد بهران وجود دو من مستقل را پیش خواهد کشید. بعلاوه از نظر فنی هنوز درکی از نحوه انجام چنین کپی و انتقالی پیدا نکردهام. در عوض جایگزینی که این انتقال را بسیار قابل درک تر و قابل دسترستر برای فکر من میکند به نحویست که ما تنها با نگه داشتن مغزمان به دنیای جدید خود سفر کنیم.
در یک حالت خاص: فرض کنید طی یک بیهوشی کامل مغز شما از بدنتان جدا شده و به یک سیستم تعمیر پذیر متصل شود که خون تازه و اکسیژن کافی مغز شما را تا قرنها میتواند تامین کند. این سیستم به نحوی با عصبهای مغز شما ارتباط برقرار میکند که تمام احساسات انسانی مانند دیدن، شنیدن، بو کردن، لمس کردن، گرسنگی، خفگی و… را برای شما شبیه سازی میکند و برای هر دستوری که مغز شما صادر کند عکس العملی مشابه دنیای واقعی را به مغز نشان میدهد. وقتی شما از خواب برخیزید بجز مغزتان هیچ یک از اعضای بدنتان را ندارید. اما حتی متوجه این موضوع نخواهید شد. چرا که همه چیز در دنیای جدید مشابه همان چیزیست که قبلا در تصورات شما ثبت شده است. با این تفاوت که اینبار میتوانید بال پرواز هم داشته باشید.
دیدگاهتان را بنویسید